کد مطلب:327954 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:315

موضع قرآن در مقابله با فتنه در دین
((فتنه در دین )) به معنایی كه توضیح داده شد، مقابله پنهان و از نوع فریب و حیله محسوب می شود. این كار، با پوشش ایمان ظاهری، به منظور از بین بردن اصل دین صورت می گیرد. چنین فتنه گرانی با استفاده از چهره نفاق، اندیشه های شیطانی خود را چنان پنهان نگه می دارند كه تشخیص انگیزه های ضد دینی آنها برای عموم مردم كار آسانی نیست. به همین سبب نیز قرآن آن را بزرگ ترین گناه شمرده است و مردم را به این بزرگ ترین خطر دنیا و آخرت توجه داده و از آنها خواسته تا به مقابله با آن برخیزند و از هستی مادی و معنوی خویش دفاع كنند.

دشمنان برای مقابله با اسلام و مسلمانان معمولا از دو شیوه عمده استفاده می كنند. در این جا ضمن توضیح راه كارهای دشمنان قرآن و فرهنگ دینی از موضع قرآن در مقابله با توطئه های دشمنان آگاه خواهیم شد.



1- فتنه نظامی



یكی از شیوه های معمول دشمنان برای مقابله با اسلام و مسلمانان، مبارزه فیزیكی و جنگ علنی است كه سعی می كنند با حمله نظامی به كشورها و مردم مسلمان و كشتن و قتل و غارت آنان به اهداف خود نایل آیند. در این صورت هر چند ممكن است تعدادی از مسلمانان را شهید كنند و موجب ضرر و زیان هایی برای كشور اسلام شوند؛ لكن هرگز به اهداف خود نمی رسند و نه تنها مسلمانان از كشته شدن در راه دین زیان نمی بینند، بلكه در دین و اعتقاد خود پابرجاتر و راسخ تر می گردند. در فرهنگ دینی هدف از زندگی این دنیا تكامل انسان و رسیدن به مقام قرب الهی در سایه اعتقادات بر حی دینی و عبادت و بندگی است كه اوج آن به شكل شهادت در راه خدا تجلی می كند.

در مقابل این استراتژی دشمنان، موضع قرآن نیز این است كه:



قاتلو هم حتی لا تكون فتنه و یكون الدین كله لله -انفال، 39 ی



با دشمنان اسلام بجنگید تا ریشه فتنه نابود شود و دین حق حاكم گردد. در این مقاتله، شعار مسلمانان نیز این است كه:



هل تربصون بنا الا احدی الحسنین و نحن نتربص بكم ان یصیبكم الله بعذاب من عنده او بایدینا فتربصوا انا معكم متربصون -توبه، 52 ی



آیا برای ما جز یكی از دو نیكی (پیروزی یا شهادت) را انتظار می برید؟ پس انتظار بكشید كه ما هم با شما در انتظاریم.



2- فتنه فرهنگی



دومین شیوه عمده دشمنان برای مقابله با اسلام و مسلمانان، كارهای فرهنگی است كه یكی از مهم ترین آنها القای شبهات است كه به منظور گمراه كردن مردم مسلمان صورت می گیرد. بدیهی است راه كارها و ابزار و آلاتی كه در این نوع مبارزه به كار گرفته می شود و نیز روش ها و پیامدهای آن با حمله نظامی به كلی متفاوت است. اگر در حمله نظامی، دشمن با پیشرفته ترین سلاح ها برای كشتن و قتل و غارت و از بین بردن جسم مسلمانان به میدان می آید، در نوع دوم با سلاح قلم و بیان بر آن است تا فكر و اندیشه آنان را گمراه و فاسد سازد. اگر در حمله نظامی دشمن با قساوت هر چه تمام تر با سربازان مسلمان روبه رو می شد، در تهاجم فرهنگی با روی خوش و از در دلسوزی وارد می شود. اگر در حمله نظامی، مسلمانان به روشنی دشمن را می شناختند در تهاجم فرهنگی دشمن شناسی كار آسانی نیست. اگر در حمله نظامی دشمن با تعبیه میدان های مین و استفاده از جنگ افزارهای پیش رفته در صدد نابود كردن اجسام خاكی بود، در تهاجم فرهنگی در پی آن است كه با گستراندن دام های شیطانی و طرح شبهات بی اساس، روح ها و اندیشه ها را تصاحب كند و با تهی كردن انسان ها از درون، آنها را در جهت منافع خود سوق دهد.

اگر در تهاجم نظامی دشمن قدرت داشت تنها عده ای از رزمندگان مسلمان را از دنیای پست مادی خارج كند، در تهاجم فرهنگی شیاطین در كمین نشسته اند تا با به دام انداختن جوان های معصوم، این سرمایه های عظیم ملت مسلمان كه از علوم و معارف دینی آگاهی كافی ندارند، باعث انحراف و سقوط آنها در ورطه بی دینی شوند. هر چند دشمنان از این شیوه دین ستیزی نیز طرفی نخواهند بست و ملت مسلمان و به خصوص جوانان تحصیل كرده مسلمان كه از مبارزه و تهاجم نظامی با سرافرازی و پیروزمندانه بیرون آمدند، هوشمندتر از آنند كه از جابه جایی دشمن از جبهه نظامی به جبهه مبارزه فرهنگی غافل شوند؛ لكن قرآن كریم به خاطر عظمت خطر و غیر قابل جبران بودن پیامدهاو عواقب ناشی از شكست مسلمانان در جبهه تهاجم فرهنگی آن را مورد توجه قرار داده و ضمن هشدار به مسلمانان در این باره، از آنان خواسته است با تمام قوا در مقابل دشمنان خدا و دین ایستادگی كنند.